۱۳۸۸ بهمن ۱۳, سه‌شنبه

1,2,3 حرکت

قسمت اول
ساعت 9
تلفنی دعوا می کنم از خونه می زنم بیرون .
این اولش بود.
قسمت دوم : خداحافقط آقا
ساعت 10.5
تو متروم . خلوته
اصلا حاله این چونه زدن سر قیمت رو ندارم احتمال %80 باز هم نه می گم .
200 تا تک نومنی از پوله دلستر دیشب مونده پیشم
سلا م خانوم .
آقای محمدی هستین ؟
مهندس از ساعت 10.5 منتطرتونه
خوب بله الان چی ؟
تو جلسن .
می شینم از مشکلات آفیس میگه .
بفرمایید .
سلام مهندس
سلام مهندس
سلام آقا
دری وری میگه.
ببین من حوصله درد سر ندارم
نه زیاد می گم جدیدا
واست خوبه
اوکی فعلا5 شنبه بهت جواب می دم .
از در میام بیرون درست حسابی خدا حافظی نمی کنم
محکم
خدا حافظ آقا
در رو بستم
قسمت سوم : هنر چیست؟
ظفر که حاصل نشد میام میرداماد
به رفیقش می گه من سال 1347 تو دانشگاه ملی فوق گرفتم
معماری
می دونی مهندس هنر چیه هنرمند کیه
هنر یعنی این که تو جنس دست چهارم رو بتونی به عنوان جنس دست اول بندازی به طرف
این یعنی هنر مند.
قسسمت چارم : هیئت دولت خوشه دویی
یه پسر دبیرستانی نزدیک میدون ونک
شاکی
توپول
میگه یعنی بابای من خوشه 3 هست ار هیئت دولتی ها پولدار تر
به طرز مسخرا می خنده
تیتر روزنامه قشنگه
خوشه بندی یا قرعه کشی؟
قسمت پنجم : باز هم بی پولی
یه سری وسایل به چشم هدیه می بینم
به جیبم نگاه می کنم
باز هم همون 200 تومنه
باز هم بی پولی
قسمت ششم: شش من و هشت تو
از توی ظفر تا نزدیکای 2 راه یوسف آباد اومدم
با یه نفر دیگه
همسنه خان داداشه
از دیر کرد پروژه به موبایل می ناله
خستست
رکوردی بزنیم ما امروز
هه هه هه
می خنده از رکورداش می گه
از تجریش تا آریا شهر با کیس
رو دست آدم آتیش باشه کیس نباشه
می خنده
راست می گی.
از در کرد پروژه حرف زد
این که تو کار باید نه بگی
باید حواست رو بدی به پروژه
پر رو باشی
خردی زمین زود پاشی
می گفت من 8 ماه بود پروژه نداشتم
ولی نا امید نشدم
پیش به سوی 7 تیر










هیچ نظری موجود نیست: