کاشکی یه جایی بود توش هیچ کس نبود از زمین و زمان جدا بود
کاش یه جایی بود که همه جاش هیچی نداشت
کاش یه جایی بود همه جاش سفید بود
پا رو زمین نمی زاشتیم
اگه دنیاش لبه داشت می رفتیم رو لبش ترس افتادن رو نداشتیم
کاشکی کوه نداشت دور تا دور ما آروم بود پر از سفیدی
کویر نه هیچ بود
نه تشنمون می شد نه گشنه
فقط بودیم و شک نداشتیم از اینکه
ممکته نباشیم
تنها چیزه رنگی که دست دارم ،
اینکه اگه مردم دوباره زنده شدم یه درخت باشم
سبز سبز سبز
به همون سبزیه که مداد رنگی سبز پر رنگم بود
با یه تنه قهوه ایی سوخته
سوخته از
کاشکی کوه نداشت دور تا دور ما آروم بود پر از سفیدی
کویر نه هیچ بود
نه تشنمون می شد نه گشنه
فقط بودیم و شک نداشتیم از اینکه
ممکته نباشیم
تنها چیزه رنگی که دست دارم ،
اینکه اگه مردم دوباره زنده شدم یه درخت باشم
سبز سبز سبز
به همون سبزیه که مداد رنگی سبز پر رنگم بود
با یه تنه قهوه ایی سوخته
سوخته از
نبوذن