سلام
خوشبختانه اینجا اگر حرفی می زنم ازم سوال پرسیده نمی شه
دیروز به اسرارش رفتم دکتر
چی انتظار داشتم چی شد
واسه حساسیت رفتم دکتر ، به هم گفت فلان که از مادر زادیه گل کرده
هیچی خوابوندتم و یه عالمه سیم رو وصل کرد زمایش کرد یه 5 متری کاغذ حروم کرد
هی نویز می افتد رو نتیجه
دکترم رو خیلی دوست دارم درکم می کنه اساسی
گفت فشار خونم که گرفتی تو چه قدر بیدار میمونی مگه
گفتم زیاد
گفت مشخص که داری زیاد انرژی می زاری رو کاره
باید بخوابی
قرص خوابم که بدم نمی خوری
واسه مشکلتم که قرص بدم خواب آور اونم نمی خوری تازه الکلم داره که نفست داغون تر میشه
پس هیچی بهت نمی دم
اگه تونستی که نمی تونی یه زره آروم باش.
آخرشم گفت اینا رو بیخیال
رفیقم دنبال یه آدم پایه تو کاراش می پرده که می خواد کارش رو توسعه بده کمکش می کنی
آره چرا که نه
اوکی
میلمم دادم بهش تا به هم میل بزنه که بازم فشارم بره بالاتر.
۲ نظر:
سلام ممد جون ..
راستش الان داشتم فكر هاي مختلف مي كردم ، ياد تو افتادم ؛ مي خواستم بهت زنگ بزنم بد موقعي بود .
گفتم يه سري به وبت بزنم .
فكر نمي كردم آپ كرده باشي .
با اينكه معمولا هر كسي تو شرايط خودش حرف دلش رو مي نويسه و خودشم بهتر از همه حرفش رو مي فهمه ( مخصوصا نوشته هاي تو كه حرفه دلته)
ولي من حرف هات رو با دقت خوندم .و از نوشته هات خيلي خوشم اومد . قشنگ مي نويسي .
راستي انقدر به خدا كاري نداشته باش بابا؛خدا انقدر سرش شلوغه كه اصلا به فكر ما نيست حتي اگه پينگش كني ؛برات تايم اوت مي زنه !!
موفق باشي .ايشالله ببينمت .
مگه مشکلت چیه که باید بری دکتر ؟
ارسال یک نظر