۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

88

من یه نگاه به عقب می کنم .
سالی که گدشت:
من خسته تر از سالی که گذشت
بازم یه نگاه می کنم .
شاید اسم سال پر اتفاق اسم خوبی واسه 88 باشه .
از شروع کردن لینوکس و آشنا شدن با بچه های کاریار گرفته تا کار کردن در آژانش اعزام دانشجو
تا نصب دوربین مدار بسته تا داشتن هر ماه 1 چک واسه پاسیدن
تا استرس های اینکه اگر چک پاس نشه
تا پاس کردن چک های بعضی ها
و تا رفت و آمد های زیاد به بیمارستان های مختلف
خرید ماشین
اومدن داداش از کانادا و بازگشتش
درست کردن N بار غذای نذری
و ازدواج 2تا از داداشا .
و در آخر
happy end شدن خیلی از مسائل کاری و غیره کاری
همه همه نشون از اینه که
ساله دیگه خیلی ساله خوف کاری و درسی خواهد بود
چرا ؟
این رو تو پست بعدی می گم .

هیچ نظری موجود نیست: